شناخت مرى و شکمبه:
در پایانه دهان دو راه است که یکى براى تنفس که به شش می رود “ناى” نام دارد و دیگرى براى خوراک و آشامیدنى که به شکمبه مى رود “مرى” نام دارد از پشت بر روى مهره هاى گردن قرار گرفته و امتداد دارد تا آن که دیافراگم را رد کند
و با تارهایى بسته شده و چون دیافراگم را رد کند گشاد مى شود و شکمبه نام مى گیرد در ضمن کمى به سمت چپ مایل است از این سر شکمبه کمى بسوى چپ گرایش دارد.
کف (گودى) آن بسمت راست است اگر آن را کدوى گرد با گردن دراز که به ته آن گردن دیگرى متصل مىشود بپندارى به این شکل مىتوان ریخت
شکمبه و مرى را به تصویر درآورى جز آن که شکمبه در جایى که به پشت مى رسد اندکى سطحى شده در ضمن بخش سربالایى آن مرى مى باشد و سر دیگرش آغاز روده هاست
که به مهره ها و دیگر اندامهاى درونى توسط نوارها و تارهایى محکم و استوار گردیده و نگهدارى مى شود.
آفریدگار به جهت ارزشمندى و نیاز فراوان به هرکدام این اندامها و نگرانى از آسیب دادن هریک، آنها استوارتر و سختتر بسته بندى کرده است.
دهانه ى پایین شکمبه را باب المعده یا بواب «۱» مى نامند.
چنانچه شکمبه از خوراک پر شود این دهانه بگونه اى بسته مى شود که هیچ چیز، حتى آب بیرون نمى رود تا آن که گوارش پایان یابد و یا فاسد شود سپس دهانه باز مى گردد تا آنچه در شکمبه است به روده ها رود
و این نخستین جایگاه روده ها است. تنه ى شکمبه از سه لایه تشکیل شده یکى از آنها رشته هایى در درازا و دومى در پهنا و سومى رشته هایى در بخش پشتى آن قرار گرفته است
دهان با داشتن دو ویژگى حس بساوایى و چشایى، توانایى جداسازى مزه هاى خوب از بد دارد. چون مزه هاى خوب، در بیشتر موارد سازگار با تن و خوراکساز آن هستند.
ارزشمندترین کار زبان سخن گفتن است. همچنین در هنگام جویدن خوراک در دهان، آن را بجهت نیاز در آسیاب کردن یکنواخت به شکلهاى گوناگون جابجا مىکند.
این کار زبان به مانند آسیابى است که براى خوب آسیاب کردن همه چیز را در هم مى آمیزد.
دندانها سه گونه اند
برخى براى بریدن شایستگى دارند چون دندانهاى پیشین و کنارى و برخى که براى شکاندن چون نیش و گروهى براى آسیاب کردن چون دندانه اى پنجگانه آسیاب.
از شگفتیهاى روى هم قرار گرفتن دندانها
این است که دندانهاى پیشین و کنارى (بالا و پایین) در هنگام نیاز مى توانند در تماس و نوک به نوک شدن با همدیگر باشند
و این کار در هنگام گاز گرفتن بدینگونه است که برخى از آنها بر دندان روبرو خم شده و دندانهاى پایین را پوشانده و تماس میان آنها برقرار مى شود.
اگر اینگونه نباشد کار گاز گرفتن هر چیز انجام نمىگیرد. این کار با کشیده شدن فک پایین به جلو سبب مىشود که دندانها با هم نوک به نوک گردند.
و در هنگام جویدن و آسیاب کردن فک به جاى خودش باز مى گردد و دندانهاى پیشین و کنارى پایین به درون رفته و از حالت نوک به نوک شدن با دندانهاى بالا دور مى شوند.
بدینگونه دندانهاى آسیاب روى همدیگر قرار مىگیرند.
با نوک به نوک شدن دندانهاى پیشین و کنارى آرواره ى بالا و پایین امکان جفت شدن دندانهاى آسیاب از میان خواهد رفت. این حالت هنگامى رخ مىدهد که شکستن (چیزى) خواسته شده باشد.
ریشه ى دندانهاى آسیاب به جهت کارکرد و ماندگارتر بودنشان بزرگتر از ریشه ى دیگر دندانهاست. بیشتر شدن شمارگان ریشه ى دندانهاى بالا بجهت آویزان بودن آنهاست.
پیش از این گزارشى براى وارد نشدن چیزى به درون ناى در هنگام قورت دادن خوراکىها داده شد. اکنون آن را روشنتر بازگو مى کنیم:
در هنگام قورت دادن خوراک، مرى به سمت پایین مى رود و حنجره بالا کشیده مى شود و دریچه اى روى آن استوار مى گردد تا قورت دادنیها از روى آن دریچه رد شوند و به درون مرى سرریز شوند.
زمانى که خوراکیها به شکمبه رسیدند، شکمبه آنها را میگیرد و از آن انباشته و پر میشود و دهانه ى شکمبه بسته مى شود و خوراکىها در آنجا مى ماند تا گوارش آنها به پایان رسد.
جگر از راست و سپرز از چپ و چادرینه ى شکم «۱» از جلو ماهیچه هاى تیره ى پشت «۲» شکمبه را از پشت در بر مى گیرند.
همه ى این اندامها براى گرم نگهداشتن و همچنین بهتر گرم کردن آن مىباشد.
در نتیجه خوراک در آن مى پزد تا آن که به مانند شیرابه اى شود که مناسب براى رخنه کردن به درون دهانه ى کانالهاى رونده به جگر باشد که آن را پیش از این بازگو کردیم.
فراوانى این دهانه ها به این دلیل است که چون اگر یکى باشد همه گواریده ها به یک جا باید سرازیر شود و این ممکن است بخشى از گواریده ها، این یک دهانه را از دست دهند و هدر روند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.