تعریف شبانه و روز(شبانروز)
در تعريف و مبادى شبانروز
اما روز؛I عبارت است از مدت ظهور شمس، فوق الأرض؛ يعنى از زمان طلوع نصف جرم آفتابI تا زمان غروب نصف جرم او. و شب به خلاف اين، يعنى از زمان غروب نصف جرم شمسI تا زمان طلوع نصف جرم او كه مدت خفاى[1] او بود تحت الأرض. و مجموع هر دو مدت راI شبانروز خوانند. و گاه باشد كه روز ذكر كنند و از آن، شبانروز مراد باشد. و به نزديكI اهل شرع، روز از زمان طلوع فجر است تا بعد از غروب آفتاب، به قريب ثلث ساعتI گذشته كه مدت زمان صوم باشد. و شبانروز دو نوع است:
يكى فلكى، و آن مدت يك دورI فلك اعظم بود اين را روز طبيعى نيز دانند. و ديگر شمسى، آن مدت يك دور فلك اعظم بود با مقدار مطالع مسير آفتاب. پس اگر آن مطالع، مساوى حركت وسط
آفتاب باشد آن را يوم وسطى گويند. و اگر مطالع حركت مختلف شمس بود آن را يوم حقيقىI خوانند. و تفاوتى كه ميان اين دو يوم واقع مىشود آن را تعديل الأيام میخوانند. اما در ابتداى شبانروز خلاف كرده اند:
به نزديك اهل اسلام و جماعتى كه اول ماههاى ايشانI مبنى بر رؤيت هلال است، مبداء شبانروز از زمان غروب آفتاب است؛ زيرا كه تا آفتابI فرو نرود ماه نو نتوان ديد. پس به نزديك ايشان، شب مقدم باشد بر روز.
و به نزديك رومI و فرس و جماعتى كه ماههاى ايشان مبنى بر حساب است نه بر رؤيت هلال، مبداء شبانروزI از زمان طلوع آفتاب است. پس به نزديك ايشان، روز مقدم باشد بر شب. و اصحاب نجومI به اين اعتبار، اتصالات قمر را با كواكب كه در شب اتفاق می افتد از برابر روزى مىنويسندI كه مقدم است بر آن شب. و به نزديك عامه منجمان، مبداء شبانروز از نيم روز است؛ زيرا كه ايشانI اوضاع حركات كواكب را بر نيم روز نهاده اند در زيجات و در تقاويم. بدان سبب كه اختلافىI كه در ايام واقع میشود بيشتر به وقت طلوع و غروب شمس است. و در نيم روز به غير از اختلافI تعديل الأيام نيست به مذهب جمهور، به خلاف مذهب مولانا محی الدين مغربى كه به نزديك او آن را وجود نيست.I چنان كه بر اثبات اين دعوى در مجسطى خود برهان گفته است؛ و حق به جانب جمهور استI و شرح آن در مقالت پنجم خواهيم كردن.
و به نزديك هند و بعضى از فارسيان و اهلI قتا[1]، ابتداى شبانروز از نيم شب است. و حجت ايشان آنكه مبداء صعود شمس كه روI به طلوع دارد از آنجاست. پس مبداء شبانروز به اختلاف اين مذاهب، از رسيدنI آفتاب است به دايره افق بلد يا به دايره نصف النهار كه افق خط استواست.
[1] ( 1).[ در اصل نسخه:] قنا
اصحاب نجوم هر شبانروزى را به شصت قسم كنندI و آن اقسام را دقايق ايام خوانند. و چون شبانروز طبيعى، سيصد و شصت زمان است كه يك دور
معدل النهار بود، پس هر شش زمان، يك دقيقه بود از دقايق ايام و هر يك زمان، ده ثانيه.I و چون روز حقيقى را اعتبار كنند مقدار مطالع مسير آفتاب در آن شبانروز، اضافتI آن دور شود. باز اگر شبانروزى را به بيست و چهار قسم كنند آن اقسام را ساعات خوانند.I پس اگر چنان كه آن اقسام، برابر يكديگر باشند آن را ساعات مستوى خوانند؛ و اگر برابر نباشندI آن را ساعات معوجه گويند. و آن چنان بود كه هميشه روز را و شب را به دوازده قسم كنند؛I اگر روز يا شب متساوى باشند يا نباشند. و اگرچه اقسام روز متساوى يكديگر باشند وI اقسام شب همچنان، اما اقسام روز متساوى اقسام شب نباشد، مگر در وقت آنكه روزI با شب برابر شود؛ و اين را به اين نسبت ساعت معوجه گويند. و اين قاعده به نزديك اصحابI اين علم مقرر است كه هر ساعتى را به شصت قسم كنند و آن را دقايق ساعات گويند؛ و همچنينI قسمت مىكنند با ثوانى و ثوالث و غير آن.
پس اگر ساعات مستوى را به نسبت ايامI طبيعى اعتبار كنيم، هر ساعتى، پانزده زمان باشد و هر زمانى چهار دقيقه ساعات؛ و اگر به نسبت ايام حقيقى اعتبار كنيم نصيب هر ساعتى پانزده زمان باشد و دو دقيقه و كسرى؛ و اين را اجزاى ساعاتI حقيقى مىخوانيم.
اما اجزاى ساعات معوجه به سبب درازى روز و شب، مختلف شود و آن را اجزاىI ساعات زمانى میگوئيم. و تقرير آن بعد از اين كرده شود در مقام خود.
اما جهودان، ساعتى راI به يك هزار و هشتاد قسم كنند و هر قسمى را از آن جلّق خوانند. پس به اعتبار ايشان شبانروزى،I بيست پنج هزار و نهصد و بيست جلّق باشد و شرح اين در مواضع خود كرده شود.I
اما خطاييان، شبانروزى را به دوازده قسم كنند و هر قسمى را از آن اقسام، چاغ[1] خوانند. و بازI هر چاغى را به هشت قسم كنند و هر قسم را از آن اقسام كه خوانند. پس شبانروزى به اعتبار ايشان، نود و شش كه باشد. باز هر شبانروزى را به دوازده قسم كنند كه هر قسمى را از آن اقسام فنك گويند. و هر فنكى را به صد قسم كنند و هر قسم راI از آن اقسام، مياو خوانند. پس شبانروزى به اين اعتبار هزار بار هزار مياو باشد.I و نصيب هر چاغى، هشتصد و سى و سه فنك بود و ثلث فنكى. و نصيب هر كهى، صد و چهار فنك بود و سدس فنكى.
زيج محقق سلطانى على اصول الرصد لزيج الايلخاني، ص: 44
دیدگاهها