قصد و اراده و نیت چیست؟
تعریف قصد و نیت و اراده
در پادکست اراده چیست
تفكر چه چيز است، شيخ محمود جواب مىفرمايد كه:
«تفكر رفتن از باطل سوى حق | بجز و اندر بديدن كل مطلق» | |
ببايد دانست ايدك اللّه به طريق مستقيم غير مغضوب كه موجودات ممكنه از روى صورت كه تعين و تشخص خارجى است، باطل و فانىاند. و از روى معنى كه عبارت از حقيقت و ماهيت است، حق باقى، «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» شاهد است.
نزد ابن عربی تفكر عبارت از انتقال است، از ظواهر موجودات ممكنه كه باطل و فانى اند، به بواطن ايشان كه آن حقيقت و ماهيت ايشان است، خواه به طريق ترتيب امور معلومه و خواه بر سبيل كشف و الهام، به حيثيتى كه در ضمن هر فردى از افراد موجودات مشاهده و ملاحظه مطلق تواند كرد، كه مقيد همان مطلق است.
**شرح گلشن راز(ابن تركه)، ص: 61
در همان منبع آمده است که:
حكيمان كاندرين كردند تصنيف | چنين گفتند در هنگام تعريف | |
كه چون حاصل شود در دل تصور | نخستين نام او باشد تذكر | |
و زو چون بگذرى هنگام فكرت | بود نام وى اندر عرف عبرت | |
تصور كان بود بهر تدبر | به نزد اهل عقل آمد تفكر | |
تصور، حصول صورت شىء است در دل حكيم، آن حصول صورت شىء را در اوّل مرتبه تذكر نام نهاد. و در مرتبه دوّم كه از آن صورت حاصله انتقال كرده مى شود، به معنى آن را عبرت مىگويند، از بهر آنكه عبرت از عبور است، چون از آن صورت حاصله عبور كرده باشد به معنى، و در مرتبه سوم تصور، اگر براى تدبر است كه ترتيب امور معلومه باشد، آن را تفكر مىخوانند.
ببايد دانست رزقك اللّه اشرف نصيب و اوفر حظ، كه هر چيز كه در دل و در ذهن درآيد، آن را سه مرتبه است نزد حكيم، و در هر مرتبه در عرف خود نامى نهاد، چنانكه ذكر كرده شد، و تذكر و عبرت و تفكر
اوّل مرتبه را خاطر اوّل و سبب اوّل و فقر خاطر نيز مى گويند.
و در دوّم مرتبه كه نفس محقق شود، اراده مىگويند
چنانكه شيخ محى الدين قدس سره مىفرمايد: «فاذا تحقق فى النفس سموه ارادة»،
و در مرتبه سوم كه حكم به نفى و اثبات كرده مىشود، عزم مىخوانند، و عند التوجه الى الفعل سموه قصدا،
و در مرتبه چهارم كه عند التوجه الى الفعل است، قصد مى نامند، و مع الشروع فيه سموه نية،
و در مرتبه پنجم كه آن توجه همراه با شروع است در فعل، آن را نيت مىخوانند.
اين است مراتب موجودات ذهنى و عقلى تا به مرتبه وجود خارجى رسيدن.(1)
ز ترتيب تصورهاى معلوم | شود تصديق نامفهوم مفهوم | |
مقصود آنكه هر چيز كه در عالم است، در ابتداى حال معلوم نيست، بعضى معلوم است و بعضى نامعلوم. حكما و عقلا قاعده و طريقهاى چند پيدا كردهاند، كه بدان قاعده و طريقه امر نامعلوم را معلوم كنند، به زعم خود، و آن قاعده و طريقه را در چهار شكل ترتيب و تصوير كردهاند[1]
*نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص ؛ متن ؛ ص95
به هر طرف نگرى صورت مرا بينى إ 221 | اگر به خود نگرى يا به سوى آن شر و شور | |
***********************************************************************
[1] صائن الدين على بن تركه، شرح گلشن راز(ابن تركه)، 1جلد، نشر آفرينش – تهران، چاپ: اول، 1375.
[2] عبد الرحمن جامى، نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص، 1جلد، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى – تهران، چاپ: دوم، 1370.
دیدگاهها