کتاب فرهنگ فلسفى
ترجمه المعجم الفلسفی تالیف کتر «جمیل صلیبا» عضو فرهنگستان زبان دمشق مى باشد که به سال ۱۹۷۸ میلادى در لبنان به چاپ رسیده است.
انگیزه اى که سبب اقدام به ترجمه و نشر این کتاب شده است در درجه اوّل فقدان اثرى مشابه آن در زبان فارسى است.
زیرا یکى دو کتابى که در این زمینه به فارسى ترجمه شده است واژه نامه و ترجمه برخى لغات و اصطلاحات فلسفى است ولى در کتاب حاضر علاوه بر ذکر معادل هر اصطلاح به زبانهاى مختلف غربى، به بیان توضیحاتى راجع به آن به نقل از برخى فرهنگهاى مشهور در غرب و یا با رجوع به پاره اى از متون فلسفه اسلامى مى پردازد.
ساختار :
این فرهنگ حاوى اصطلاحات فلسفى و علمى است
که البته نه فقط حاوى تمام اصطلاحات نیست بلکه شاید اکثر آنها را هم در بر نداشته باشد.
اما امتیاز آن این است که هر واژه یا اصطلاحى را که مورد بحث قرار داده، کاربرد آن را در علوم مختلف و از جهات مختلف بررسى کرده است و البته جنبه فلسفى آن کما و کیفا قوىتر از جنبه «علمى» آن است.
نویسنده در مقابل هر واژه عربى، معادلهاى انگلیسى و فرانسه و لاتین آن را هم آورده است و بعد از ذکر معادلها به شرح آن واژه پرداخته است.
در بعضى از واژه ها به جاى معادل لاتین معادل یونانى لفظ را آورده و در بعضى از واژه ها فقط معادل انگلیسى و فرانسه را آورده
و در چند واژه انگشت شمار معادل انگلیسى را هم ذکر نکرده و فقط به ذکر معادل فرانسه آن اکتفا کرده
و بالاخره در بعضى از واژه هاى بسیار اندک که شاید تعداد آنها در سرتاسر کتاب کمتر از ده تا باشد، فقط واژه عربى را ذکر کرده و معادلى براى آن نیاورده است.
نویسنده ضمن بحث در معانى واژهها مطالب متنوعى از قول نویسندگان اروپایى و امریکایى نقل مىکند.
اسم این نویسندگان را به صورتى که در زبان عربى تلفظ مىشود آورده که اغلب با تلفظ فارسى آنها مغایر است. مثلاً«کانت» را «کنت» و «لاک» را «لوک» نوشته است.
همچنین بعضى از این اسامى را با ذکر املاى لاتینى آن آورده و بعضى را بدون املاى لاتینى.
ذکر واژه هاى معادل، به همان صورتى که در اصل کتاب بوده است توسط مترجم استنساخ شده و هیچ گونه تغییرى در آن داده نشده، جز اینکه مترجم سعى کرده است در مقابل هر واژه عربى یک واژه فارسى بیاورد و شرح چگونگى این معادل یابى در زبان فارسى ذیلا خواهد آمد.
نحوه انتخاب واژه ها از نظر مترجم:
را مىتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- الفاظى که به یک لفظ فارسى ترجمه شده مثل ترجمه «اجماع» به «همداستانى» و «احترام» به «بزرگداشت» و «ادراک» به «دریافت».
۲- الفاظى که به یک لفظ عربى ترجمه شده زیرا براى آنها معادل فارسى نیافته ام اما خود لفظ چنان در زبان فارسى نامأنوس بوده است که به ناچار یک لفظ عربى دیگر که در زبان فارسى رایج است در ترجمه آن ذکر شده مثل ترجمه «احباط» به «ابطال» و «بیئت» به «محیط» و «تبریر» به «توجیه».
۳- الفاظى که یا اصلا معادل فارسى براى آن نیافته ام و یا معادل مناسب نیافته ام و یا خود لفظ چنان در فارسى رواج دارد که نیازى به ذکر معادل آن نبوده
در مورد این قبیل الفاظ عینا خود لفظ را در جاى فارسى قرار داده ام،
از این قبیل است «احساس» «استدلال» «استقراء» «تاریخ» و … (ضمنا در ردیف واژه هاى عربى الفاظى از قبیل «تکنولوجیا» «تلپاثیا» «اتنولوجیا» و امثال آنها به چشم مىخورد که انتخاب این واژه ها به عنوان لفظ عربى، که در واقع معرّب اند و نه عربى، از طرف خود نویسنده است و مترجم فقط آنها را در ترجمه فارسى استنساخ کرده است).
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.