دارای فهرست فعال در تمام 8 مجلد
[real3dflipbook id=”80″ mode=”normal”]
دارای فهرست فعال در تمام 8 مجلد
*ياقوت حموى، ياقوت بن عبد الله
*شمس الدين آملى، محمد بن محمود
*شهرىباف، جعفر
*راوندى، مرتضى
*طوسى، محمد بن محمود
………………..
*ياقوت حموى، ياقوت بن عبد الله
ياقوت حموى
« شهاب الدين ابوعبدالله ياقوت بن عبدالله حموى بغدادى» از ادبا و لغويان اوايل قرن هفتم هجرى و مؤلف كتاب معجمالبلدان است.
ياقوت در جوانى اسير شد و در بغداد تاجرى به نام عسكر حموى او را خريد و پس از مدتى او را آزاد كرد. وى پس از آزاد شدن مسافرتها كرد. ابتدا بر اثر خواندن كتب خوارج متمايل به مذهب آنان شد و در دمشق نزديك بود كشته شود اما از آنجا گريخت و به خراسان و خوارزم رفت. در حمله ى چنگيز، ياقوت به موصل و از آنجا به حلب فرار كرد و در همانجا درگذشت.
عمده تأليفات ياقوت در تاريخ و جغرافي است. او در نحو و ديگر فنون ادب نيز داراى آثارى است كه چندان مورد توجه نيستند.
آثار:
1- المبدأ و المقال.
2- معجم البلدان.
3- المشترك وضعاً و المفترق صقعاً.
4- اخبار الشعراء.
5- معجم الادباء.
6- الابنية فى اللغة.
7- اوزان الاسماء و الافعال.
8- مختارات كتاب الاغانى.
9- المقتضب فى النّسب.
10- انساب العرب.
*شمس الدين آملى، محمد بن محمود
شمس الدين محمد بن محمود آملى
« عزالدين يا شمس الدين محمد بن محمود بن محمد بن على بن يوسف الكاكيانى الخورانى الانزانى آملى»( د 753 ق/ 1352 م)، دانشمند و نويسنده بزرگ شيعى مذهبى است كه قاضى نورالله شوشترى، تشيع وى را به ادله گوناگون ثابت كرده است.
از سرگذشت او چندان اطلاعى در دست نيست، حتى درباره تاريخ وفاتش اختلاف است بهگونهاى كه در منابع 750/ 753/ 752 ق و 756 ق ذكر شده است.
از منابع موجود و از آنچه در« نفائس الفنون» او مىتوان يافت، چنين برمىآيد كه وى چندى در تبريز بهسر برده و به شهادت جنيد شيرازى كه با وى معاصر بوده، در مدرس غازانى تبريز به كار تدريس پرداخته است. احتمالاً اندكى پس از ايجاد مدرسه سلطانيه و تأسيسات وابسته به آن در حدود سال 710 ق/ 1310 م، به شهر سلطانيه كه به گفته خود او در 704 ق/ 1304 م بنياد نهاده شده بود روى آورده است.
بىگمان آملى در محضر علامه حلى( 648- 726 ق) كه از علماى درگاه الجايتو بود، دانش آموخته است. آقابزرگ تصريح مىكند كه وى از متخرّجان مدرس سيّار علامه بوده است و مىافزايد كه او نسخهاى از كتاب« كشف المراد» استاد را در المدرسة السيارة كرمانشاه تحرير كرده و آن را در 20 محرم 713 ق به انجام رسانده است. وى علاوه بر اين، كتاب« كاشف المعانى» استاد ديگرش، عبادبن احمدبن اسماعل گلستانه، را نيز در 726 ق/ 1326 م استنساخ كرده است.
آملى در سراسر دوران الجايتو و جانشينش سلطان ابوسعيد بهادر( 716- 736 ق) در مدرسه سلطانيه به كار مدرسى اشتغال داشت و ظاهراً مورد تكريم هر دو پادشاه بوده و وى از آنان با اكرام تمام نام برده است.
پس از ابوسعيد، آرپاخان به جاى او نشست. در خلال سلطنت چند ماهه او اوضاع كشور پريشان شد و هرج و مرج و قتل و غارت اوج گرفت. شايد گلايه هايى كه او از فروكشيدن كار علم و رونق جهل دارد، به همين دوران مربوط باشد.
احتمالاً وى تا سال روى كار آمدن ابواسحاق بن محمودشاه در فارس( 742 ق) در سلطانيه مانده و وقت خود را سراسر وقف نگارش نفائس كرده است. اندكى پس از آنكه« منشور سلطنت به نام خدايگان» ابواسحاق زده شد، وى با كتاب نفائس كه گويا در آن تاريخ به پايان رسيده بود، آهنگ درگاه او كرد.
از زندگى او در شيراز هم چيزى نمىدانيم. ظاهراً وى در آنجا مورد احترام سلطان و اهل علم بوده و در اواخر زندگى به تأليف« شرح قانون ابن سينا» پرداخته و چنانكه از كهنترين نسخ موجود برمىآيد، آن را در 753 ق به پايان رسانده است.
آثار:
1. نفائس الفنون في عرائس العيون؛
2. شرح قانون ابنسينا؛
3. شرح بر كليات طب ايلاقى( از شاگردان ابنسينا)؛
4. كتابى منسوب به او كه شرحى بوده بر مختصر الاصول ابن حاجب( 570- 646 ق).
منبع مقاله:
دائرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، 1374، ج 2، ص 215- 217، نوشته: آذرتاش آذرنوش.
*شهرىباف، جعفر
جعفر شهرى
« جعفر شهرى» در سال 1293 در محله عودلاجان تهران به دنيا آمد و در سحرگاه 6 آذر 1378 ديده از جهان فروبست و با رفتنش، گنجينهاى از ديدهها و دانستنىهاى ناگفتهاش را نيز با خود برد.
وى به دليل فقر مالى، از تحصيل محروم بود ولى به مدد حافظه شگفت خود و عشقى كه به تحصيل داشت، كم كم از اين و آن خواندن و نوشتن فراگرفته و به قول خودش با خواندن و خواندن و خواندن، نويسندهاى بىمدعا ولى توانا شد.
وى همه وقايع آن روزگاران را به خوبى در قالب كتابهايش گنجانده است. او نويسندهاى بود كه بسيار خوب پيرامون خود را مىديد و با مسايل و مشكلات جامعه آشنا بود؛ چون خود تمام اين مشكلات را درك كرده بود.
آثار
1- شكر تلخ؛
2- گزنه؛
4- انسيه خانم؛
5- حاجى در فرنگ؛
6- حاجى دوباره؛
7- على( ع)؛
8- تهران قديم؛
9- تاريخ اجتماعى تهران در قرن سيزدهم؛
10- قند ونمك؛
11- قلم سرنوشت.
*راوندى، مرتضى
مرتضى راوندى
« مرتضى راوندى»، تاريخنويس معاصر ايران، در 1292 ش در تهران ديده به جهان گشود. ليسانس خود را از دانشكده حقوق تهران گرفت و از آذر 1318 ش به دستگاه قضايى ايران پيوست. آخرين جايگاه او در اين پيشه، داديارى ديوان عالى كشور بود.
وى از جوانى با همت شخصى و با نيت تهيه تاريخ زندگى مردم ايران، پژوهش و فيشبردارى از منابع گوناگون داخلى و خارجى را آغاز كرد. وى در طول پنجاه سال پژوهش، هزاران فيش و سند تاريخى را از كتابهاى گوناگون جمعآورى كرد.
كتاب 10 جلدى تاريخ اجتماعى ايران كه گردآورى آن بيش از 40 سال به طول انجاميد، اساسىترين كار رواندى است. با اين كار، او پايهاى محكم و قابل ستايش در اين عرصه بنيان نهاد. نخستين دوره تاريخ اجتماعى در 1340 ش در سه جلد منتشر شد. پس از انقلاب، اكثر كتابهاى او، به خصوص جلدهاى اول و دوم آن كه به فرهنگ و تمدن ايران قديم و حمله اعراب باديهنشين مىپرداخت، مجوز نشر نيافت و جلدهاى آخر كه به نقد اعتقادات ايرانيان مىپرداخت، در سوئد چاپ شد.
راوندى در 23 شهريور 1378 ش در سن هشتاد سالگى در گذشت.
تأليفات:
1- تاريخ اجتماعى ايران( 10 جلد).
2- تاريخ تحولات اجتماعى.
3- تشريح قانون اساسى ايران.
4- زندگى روزمره ايرانيان در خلال روزگاران.
5- سير فرهنگ و تاريخ تعليم و تربيت در ايران و اروپا.
6- سير قضا و تاريخ دادگسترى در ايران و اروپا.
7- ترجمه زندگى مسلمانان در قرون وسطى: اثر دكتر على مظاهرى.
8- ترجمه اقتصاد بشرى: اثر رنه ساد( از مجموعه چه مىدانم؟).
منبع:
ويكيپديا، دانشنامه آزاد، 13 ارديبهشت 1390.
*طوسى، محمد بن محمود
محمد بن محمود طوسى
« محمد بن محمود طوسى» مولف كتاب« عجايب المخلوقات و غرائب الموجودات» از جمله نويسندگانى است كه در نام دقيق آنها اختلاف شده است. حاجىخليفه، مؤلف اين كتاب را محمد بن محمود بن احمد طوسى سلمانى مىداند. بيشتر فهرستنويسان او را احمد طوسى خوانده و نام پدربزرگ را به جاى نوهاش آوردهاند. وى با آن كه منسوب به طوس است ولى ظاهراً اهل همدان است و از مطالبى كه درباره همدان در كتاب عجايب المخلوقات خود آورده مىتوان به اين نتيجه رسيد كه يا شهر همدان مولد و محل رشد و نمو او بوده يا مدتى از عمر خود را در اين شهر گذرانده و از اين شهر سفرى نيز به اصفهان كرده است.
طوسى شاهد خراب كردن طاق ايوان سورى در قلعه ابيص همدان بوده است و مىگويد كه« مدت پنجاه سال از آن سنگهاى مربع برمىكشيدند و مىبردند و آن دليل است بر بزرگى همت بانى آن طاق». با خواندن اين شرح شكى براى ما باقى نمىماند كه پنجاه سال از عمر مولف مسلماً در همدان گذشته است. وى همزمان با ركنالدين طغرل بن ارسلان شاه از سلجوقيان عراق بوده و كتاب خود رابه وى اهدا كردهاست. طوسى مسلمانى معتقد و ظاهراً شافعى بوده است.
وى با كتاب سر و كار داشته و اهل مطالعه و تحقيق بوده است. وى همچنين از علم طب اطلاع داشته و به معالجه مرضى مىپرداخته است. گاهى از مطالعات بالينى خود نيز در عجايب المخلوقات شرحى نوشته است. طوسى به فلاسفه و حكما مىتازد و ايشان را به چشم حقارت مىنگرد.
آثار:
از طوسى تنها دو كتاب بهدست آمده است:
1-« دستور اصول الخواص» در مداواهاى نادر؛
2- عجايب المخلوقات و غرايب الموجودات.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.