کتاب مخازن التعلیم
حمد و سپاس مر حكيمى را كه از حكمت كامله كاف كن را سبب آفرينش موجودات ساخته
و از كمال صنعت بالغه اركان اربعه را باهم امتزاج بخشيده موجب حصول امزجه مواليد ثلثه گرديده.
و شكر و ستايش مر رحيمى را كه از غايت مكرمت اعضا و ارواح را از اخلاط اربعه آفريده.
و از نهايت احسان قوى و افعال را از آنها صادر نموده.
و منت مر خدائى را كه از فضل خويش بدن انسان را موضوع له صحت و مرض قرار داده.
و اسباب و علامات را بنا بر شناخت امراض مقرر گردانيده.
و ثنائى متكثر مر مدبرى را كه با فرط تدبير خود از طبيعت كار مدبرى ابدان گرفته.
و حركات نبض را بر حالات قلب منتظم ساخته
و مدح شافى حقيقى را كه از عنايت بيغايت خود انسان ناچيز را ادراك تشخيص امراض عطا فرموده
و از كرم عميم خويش در ادويه و اغذيه فوايد بسيار و منافع بىشمار مقدر كرده.
و درود و سلام
مر طبيب نفس را كه از حسن تدبير عليلان ضلالت را باشربه و معاجين هدايت معالجه نموده و مريضان كوى گمراهى را باقراص و سفوفات رافت و رهبرى تداوى ساخته.
اعنى خاتم المرسلين و محبوب رب العالمين محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و على آله و سلّم.
و بر آل و اصحاب او كه متابعت او را چون سته ضروريه بر خود لازم مى انگاشتند.
و در رواج و اجراى دين متين او جان و مال را درمى باختند.
و آنان كه از قانون و احكامش سرتابى؟؟؟ ساختند از اعمال يد كه عبارت از قتل و زجر و توبيخ و حبسست سرزنش فرمودند.
و گروهى كه از حركات و سكنات نفسانى و شومى طبع انحراف ورزيدند مكافات اعمال دردادند.
و بر جميع تابعين و تبع تابعين او باد بحرمت النبى و آله الامجاد اما بعد مى گويد:
بنده نادان هيچ مدان غلام مرتضى ابن خلاصة الاطبّا زبدة الحكماء لقمان عهد ارسطو عصر بطلميوس دوران جالينوس زمان حكيم
محمد صادق عليخان غفر اللّه لهما كه جناب والد ماجد مرحوم و مغفور بعد تاليف زاد غريب كليات و منافع ادويه مفرده و مركبه براى اتمام كتاب مذكور تاليف مى فرموده بودند.
و همواره اراده مى داشتند كه هرگاه فرصت دست دهد كتاب مسطور را مرتب كرده تمام گردانند تا جامع علم حفظ صحت و علم علاج باشد
ليكن چون فرصت دست نداد و پيغام اجل جناب ممدوح در رسد اراده قهامى از مكمن خفا لخلوهگاه ظهور نيامد چون بنده احقر در مرض موت آن برگزيده آفاق بخدمت سامى حاضر شد ارشاد فرمودند
كه ترتيب كتاب مرقوم ميسّر نشد و كار ناتمام بىفائده مى ماند كه هنگام بهم رسيدن فرصت و بجا بودن هوش و حواس و حركات و سكنات بدنى اين كتاب را مرتب نمائى تا از كتاب مزبور خلق اللّه فوائد و منافع بردارند.
و اين كتاب تمام و كامل گردد تا ثواب و اجر آن را به نامه اعمال من و تو ثبت گردانند. پس ارشاد سراسر رشاد جناب ممدوح را وسيله نجات خود تصوريده
مخازن التعليم، ص: 4
استكمال آن را مقدم بر ماكول و مشروب خود انگاشته.
و هوا و هوس را يك سو داشته. موافق مسوده جناب ممدوح بى كم وكاست ترتيب دادم.
و در نوم و يقظه در همين خيال متوجه بودم. حتى كه اتمام اين كتاب را در حالت صحت براى خود تقدم بالحفظ دانستم.
و در صورت مرض همچو علاج بالدوا انگاشتم.
بحمد اللّه كه ترتيب كتاب مزبور به بركت ارشاد جناب غفران مآب از من ناكاره در سن يكهزار و دوصد و هفتاد و نه هجرى نبوى بانجام رسيد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.