کتاب هادی المضلین
[real3dflipbook id=”83″ mode=”normal”]
هادِی الْمُضِلّین فی اُصولِ الدّین
کتاب هادى المضلین، از کتابهایى که منسوب به حاج ملاهادى سبزوارى است؛ ولى در واقع از ایشان نیست، چون در هیچ یک از فهرستهایى که از آثار وى ارائه شده، نامى از این کتاب وجود ندارد.
علاوه بر آن در این کتاب حرکت جوهرى ملاصدرا، رد مىشود، در حالى که مرحوم حاجى از طرفداران نظریه حرکت جوهرى به شمار مىرود. شاید بتوان احتمال داد که این کتاب اثر یکى از متکلمان معاصر باشد، به هر حال اثر حاضر در یک مقدمه و پنج باب تدوین شده است وهادى المضلین، از کتابهایى که منسوب به حاج ملاهادى سبزوارى است؛ ولى در واقع از ایشان نیست اینک به بیان محتواى ابواب کتاب مىپردازیم.
ساختار کتاب هادی المضلین
باب اول کتاب هادی المضلین
در توحید است و غرض اصلى در این باب دانستن سه چیز است: ۱- اثبات توحید واجب الوجود. ۲- اثبات وحدت ذات الوهیت. ۳- اثبات توحید خداى تعالى. در اثبات توحید واجب الوجود هیچ حجتى قوى تر از مشاهدهى صنع و نکات خفیه که در آنها ملاحظه و مشاهد مىشود، نخواهد بود، صنع به غیر صانع محال است، همچنین از عبور و مرور قافله که پیوسته از عدم، به وجود مىآید، استدلال به حى بودن قافله سالار مىکنیم و از براى او هیچ وقت زوال و فنا نخواهد بود.
دلیل براى اثبات وحدت ذات الوهیت رابطه کل مخلوقات با یکدیگر است و همین رابطه میان عموم مخلوق دلیل بر وحدت حقیقت خالق است که خلق نمودن از مصدر واحد است، مولف در اثبات توحید بیان مىکند که معنى توحید غیر از معنى وحدت است، معنى توحید اتحاد است و به این معنى که او با مخلوقات خود در مرتبهاى هستند که گویا شى واحد هستند و علم الوهیت به اشیاء دلیل بر توحید و معیت و اتصال او با مخلوق خودش است.
البته این اتصال مانند اتصال هیاکل جسمانیه نیست، بلکه به امتزاج معنوى روحانى مىباشد، چون هر گاه خارج از اشیاء بود، علم و قدرت و احاطه و استیلاء به مخلوقات نداشت، لازم به ذکر است که در قرآن کریم آیات زیادى وجود دارد که به طور صریح توحید بارىتعالى را اثبات مىکند.
باب دوم کتاب هادی المضلین
درباره عدل است به نظر مولف اگر شخص بصیر از روى تامل و انصاف نظر کند، مىداند که در حق او هر چه شده از روى عدل و انصاف شده است و اگر حکمت بعضى را فهم ننماید، حجت بر عدم حکمت و مصلحت قرار ندهد، بلکه فهم خود را در ادراک آن قاصر بداند، بعضى از جهات در فقر و غناى افراد ایراد مىگیرند، در حالى که نمىدانند که بهترین مربى فقر است،
زیرا فقر محرک آدمى به دست کسب کمال و جمع هنر است، یکى از راههاى عدل آن است که شخص معتقد شود که اجراى تقدیر با خداى تعالى است، ولى امورى که مقتضى حسن تقدیر و سوء تقدیر مىشود، منوط به اختیار آدمى است.
باب سوم کتاب هادی المضلین
در بیان نبوت و ولایت است که خود داراى دو فصل است. مولف در فصل اول دربارهى نبوت و ولایت محمد و آل محمد( ص) بحث مبسوطى به عمل مىآورد و در فصل دوم به بطلان معاندین اهل بیت عصمت و طهارت مىپردازد.
در فصل اول اشاره مىکند که وجود مقدس پیامبر گرامى اسلام( ص) جامع ولایت و نبوت است و خلاصه معنى آن ریاست عامه از جانب خداوند بر ما سوى الله است. آن حضرت به جهت نظم عالم امکان، قرارى وضع فرمود که هر کس که اطاعت کرد ندامت ندید و این بزرگترین برهان بر حقانیت آن بزرگوار است.
بعد از پیامبر، چون امت حرمت وصى رسول خدا( ص) و امیرالمومنین على( ع) را نگه نداشتند،
در اسلام ضعف و خلل راه یافت و بالاخره با شهادت آن سالار« لا فتى» رشته ایمان و ایقان گسیخته و ریاست ظلم و جور بر پا شد. مولف بعد از بیان مناقب اهل بیت( ع) به حدیث معراج اشاره کرده و درباره علوم اهل بیت( ع) و سایر فضائل آنها سخن مىگوید.
وى در فصل دوم ماجراى اجماع سقیفه، حدیث روز غدیر، قضیه فدک، آیه تطهیر، حدیث ثقلین، و بعضى آیات قرآنى را بازگو کرده و در برابر معاندین استدلال ارائه مىدهد، همچنین آیاتى را از سوره نساء مىآورد که در آن به قدح و جرح معاندین اهل بیت تصریح شده است.
نویسنده، پایان باب دوم را به ابطال آراى نصارى و پاسخ شبهات آنها اختصاص داده است.
باب چهارم کتاب هادی المضلین
درباره ى معاد است و مهمترین نظریات مولف در این باب عبارتند از: آدمى هر عالمى را که طى نمود، دیگر به آن عالم عود نمىکند و این هیکل و هیولاى سجینى، براى روح و حقیقت آدمى که در کون این قالب مخفى و مستتر گردیده قبر است و آدمى وقتى به رتبهى عالیه مشرف خواهد شد که از این بدن خارج گردد و از قبر صورت، برانگیخته شود،
بهشت عبارت از استخلاص صورت سجینى و عروج به سماوات و وصول به عوالم مجرادت است، در نوع انسان، انواع است که هر یک از آنها با مثل خود مانوس و مالوف و با غیر خود در نزاع و خصومتاند در حالت نزع حقیقت کلیه نوارنیه آدمیت با صور مختلف حیوانیت که همزات شیاطیناند حضور پیدا مىکنند، شخص محتضر با هر یک مجانست دارد،
حقیقت کلیه آن چیز او را به خود جذب نموده و از منهج توالد صورت حقیقیه او را به عرض انظار ناظرین مىرساند، مولف در این باب همچنین دربارهى صراط، بهشت و دوزخ و طبقات آن و همچنین دربارهى سایر معارف مربوط به معاد بحث مستوفى و جالبى را ارائه مىدهد.
باب پنجم
در بیان آن چیزى است که به تجربه تحقق یافته است، به نظر نویسنده علمى که از راه تجربه حاصل گردد، افضل علوم خواهد بود. وى همچنین از مردمان زمانه خود شکوه و گلایه مىکند که به علوم تجربى و عقلى اعتنایى نمىکنند، بلکه به عقل و تجربه دیگران پایبندند، به طور خلاصه مىتوان گفت که این باب دربارهى مباحث طبیعى است که به تجربه ثابت شده است،
مباحثى از قبیل چگونگى به وجود آمدن ابر و باران و برف و فصول چهارگانه، تغییرات جوى، رعد و برق و آب و هوا و سائر مباحث طبیعى که هر کدام از آنها در خود اهمیت است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.