کتاب در سوگ امير آزادى ” ترجمه مثير الأحزان “
در سوگ امير آزادى، ترجمه كتاب مثير الاحزان، اثر جعفر بن محمد ابن نما حلى است كه توسط آقاى على كرمى به فارسى ترجمه شده است.
مؤلف بزرگوار، اين نوشته را در ترسيم رويداد غم انگيز و جانسوز عاشورا و شهادت حضرت حسين( ع) و ياران فداكارش به خامه خويش آراسته است.
محتوای کتاب در سوگ امير آزادى
او در کتاب در سوگ امير آزادى، در انديشه نگرش تحليلى به اين رويداد شور انگيز و شعور آفرين و بر شمردن درسهايى؛ چون:
درس اخلاص و ايمان شكيبايى و پايمردى شهامت و شجاعت، ايثار و فداكارى، مردم دوستى و احساس مسئوليت، عزّت و كرامت، آزادگى و حريّت، توكل و اعتماد به خدا،
راستى و درستى، صراحت و حق گويى، شهامت و همت بلند، وفا و صفا، مردم نوازى و مردم دوستى، عدالت خواهى و نوانديشى، اصلاح طلبى و ستم ستيزى،
دفاع از حقوق و امنيت مردم و مبارزه با استبداد و انحصار و دهها درس افتخار آفرين و انسان پرور ديگرى كه حسين( ع) به انسانها آموخت نمىباشد؛ هم چنان كه در مقام پژوهش درباره علل و عوامل اين نهضت دگرگونساز و شگرف و شمارش انگيزه هاى آن نيز نيست…
هدف آن بزرگوار نگارش سيره حسين( ع) و امتيازات و ويژگىهاى اخلاقى و انسانى آن حضرت نيز نمىباشد و تنها در انديشه گردآورى نكات حماسى و حماسه ساز عاشورا هم نيست،
گرچه به گونه اى از همه اين نكات و مفاهيم در کتاب در سوگ امير آزادى و نوشته آمده است، بلكه هدف مؤلف گرانقدر ترسيم اين رويداد جانسوز و غمبار، نه به صورت فشرده و نارسا و نه گسترده و خسته كننده است…، و به باور مترجم در اين هدف خدايش يار بوده و توفيق همراه، و كتابش مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته و به صورت يكى از منابع مورد اعتماد در اين مورد در آمده است.
مترجم در برگردان و نگارش کتاب در سوگ امير آزادى ، از ميان سه شيوه ترجمه آزاد، كلمه به كلمه، و محتوا به محتوا، شيوه سوم را برگزيد.
نخست مفاهيم و معانى مورد نظر مؤلف را از قالب عربى برگرفت و روى آن انديشيد، آن گاه آنها را در قالب و جامه مورد نظر ريخت و كوشيد تا به يارى خدا هدف و نظر مؤلف تأمين گردد؛ امّا در اين راه گاه به فرازهايى رسيد كه بسيار فشرده و تلگرافى مىنمود و گاه جاى نكته و مطلبى خالى مىنمود؛ به همين جهت ناگزير گرديد تا آن فرازها را هماهنگ با هدف كتاب و با بهرهورى از ديگر منابع، اندكى شرح و گسترش بخشد و گاه در اين راستا، پاراگرافى بر اصل كتاب بيفزايد و آن را با قرار دادن ميان دو قلاب مشخص سازد.
در بخشی از کتاب در سوگ امير آزادى می خوانیم:
خاندان «ابن نماى حلّى»
از جمله خاندانهاى بزرگ و ريشه دار و برجسته اى كه در «حلّه» جوشيد و از اركان و پايه هاى دانشوران و دانشمندان شيعه در قرن هفتم هجرى گرديد، خاندان بزرگ و پرشكوه «آل نما» است.
اين خاندان اصيل، دانشور، دينشناس، بزرگ، بزرگوار و كهن و ريشه دار، از خاندانهايى است كه در آن شهر و آن سامان درخشيد و شهرت بسيارى يافت.
از جمله اعضا و افراد بزرگ اين خاندان كه شهرت و آوازه بسزايى يافتند، يكى جناب «هبة اللَّه بن نما»، نياى بزرگوار مؤلف گرانقدر «مثير الاحزان» بود.
پس از او جناب «جعفر بن نما»، پدر گرانقدر او بود كه مورد توجّه قرار گرفت و ديگر جناب «على بن نما»، عموى دانشمند وى كه او نيز شهرت و اعتبار بسيارى يافت.
از اين خاندان ريشه دار چهره هاى علمى ديگرى نيز بلند آوازه شدند كه ما در مقام شمارش آنان و بردن نام بلندشان نيستيم و هدف از اين مقدّمه، تنها ترسيم بيوگرافى كوتاه تاريخى و فشرده اى از اين خاندان شناخته شده، بزرگوار، بخشنده و با فضيلت مىباشد كه هم در شهر تاريخى «حلّه» ولادت يافتند و هم در آنجا رشد و ترقى نمودند و هم در آنجا زندگى كردند و نسبت آنان نيز به قبيله «ربيعه» مىرسيد؛ و نويسنده بزرگوار «مثير الاحزان»، شيخ جليل، «ابن نما علّامه حلّى» از اين درخت تناور و اين ريشه استوار و بارور است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.