کتاب الغارات
در باره ترجمه
کتاب الغارات (ترجمه آیتی) ترجمه كتاب« الغارات او الاستنفار و الغارات»، نوشته ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال متوفى 283 ق، مىباشد كه توسط عبد المحمد آيتى، در سال 1369 ش، به فارسى ترجمه شده است.
کتاب الغارات حاوی مطالبی گزیده از زندگانی امیرالمؤمنین علی (ع)، حیات عملی، خطبهها، نامهها و سفارشهای حضرت و نیز جنگها و کشمکشها در زمان خلافت امام علی و پس از آن است. از آنجهت که در این اثر به غارتهای معاویه در قلمرو امیرمؤمنان پرداخته شده، به الغارات شهرت یافته است.
درباره نویسنده :
ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی اصفهانی معروف به ابن هلال ثقفی، محدّث، فقیه، مورخ و مؤلف شیعه امامی قرن سوم هجری قمری است.
او برای تبلیغ تشیع به اصفهان رفت و در آنجا ماندگار شد. از برجستهترین راویانِ روایات ثقفی، احمد بن محمد بن خالد برقی و صفّار قمی هستند. بیشتر علمای رجال شیعه از او تمجید کرده و او را از جمله راویان مورد اعتماد دانستهاند. معروفترین کتاب او، الغارات است که به تجاوزهای لشکر معاویه به مناطق تحت حکومت حضرت علی(ع) پرداخته است.
درباره محتوا کتاب الغارات
مترجم، جهت رعايت امانت در ترجمه، اقدام به ترجمه تحت الفظى كرده است.
وى، كتاب را از روى تصحيح سيد عبد الزهرا خطيب ترجمه كرده است. اين نسخه، نسبت به ساير نسخ كتاب، داراى حواشى مختصرتر و ساده ترى است و بيشتر حواشى، ترجمه حواشى آن است. مترجم از تحقيقات آقاى مير جلال الدين محدث ارموى نيز استفاده كرده است.
اين ترجمه، از نظر برگردان مطالب، نسبتاً دقيق و رساست و از نظر نثر، زيبا، سليس و دلچسب است و نسبت به ترجمه شيخ محمد باقر كمره اى از اين كتاب، شيواتر است؛ با اين حال، از كاستىهايى برخوردار است كه عبارتند از:
- بسيار خوب بود مترجم، از ترجمه كمره اى نام مى برد و احياناً نواقص آن را ذكر مىكرد و علت اقدام خود را به ترجمه مجدد، يادآور مىشد؛
- مترجم، كليه اسناد كتاب را حذف كرده و هيچگونه اشاره اى هم بدان نكرده است؛ در حالى كه تراث و متون دست اول و بسيار كهن، نبايد دستكارى شوند. محققان مىدانند كه حذف اسناد، علاوه بر اينكه از اعتبار كتاب مىكاهد، در برخى موارد موجب اختلال در فهم مطالب مىشود و بر فرض كه ذكر اسناد براى برخى از خوانندگان فارسى زبان، ملالآور باشد، بايد در مقدمه تذكر داده مىشد كه اسناد، حذف شده است؛
- يادداشتهاى مترجم كه عمدتاً توضيحات مصحّح متن عربى است، تماماً در آخر كتاب آمده است و بسيار خوب و به جا بود كه در پابرگها درج مىشد و نيز حروف كتاب بسيار ريز است، جا داشت با حروف درشتتر چاپ مىشد، البته اين نقص بيشتر متوجه ناشر است؛
- ترجمه، نسبتاً دقيق است، با اين حال، داراى اندكى اشكال سهو القلمى است؛ از جمله اينكه در صفحات 70- 71 اصل عربى، نامه امير المؤمنين( ع) به عوسجة بن شداد، درج شده و در آخر آن( ص 70) آمده است:« و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى سنة تسع و ثلاثين»؛ يعنى:« عبيد الله بن رافع، اين نامه را در سال 39 نوشت»( در آن ايام، مرسوم بود كه معمولا كاتبان نامه و وثايق، نام خود را در پايان نامه مىنوشتند). اين جمله، در صفحه 45( شش سطر به آخر)، اينگونه ترجمه شده است:« و در سال 39 چنين نامهاى هم به عبيد الله بن ابى رافع نوشته است» كه قطعاً غلط است.
در صفحات 128- 129 اصل، امير المؤمنين( ع) نامه اى به مردم مصر نوشته و در آن، قيس بن سعد را به عنوان حاكم مصر معرفى كرده است؛ در پايان آن( ص 129 شش سطر به آخر)، آمده است:
« و كتب عبيد الله بن ابى رافع فى صفر سنة ست و ثلاثين»؛ اين مطلب، در صفحه 75 چنين ترجمه شده است:« عبيد الله بن ابى رافع در ماه صفر سال سى و شش چنين نويسد كه چون خواندن آن منشور به پايان آمد…». اين هم حتماً غلط است، زيرا لفظ« قال» كه در متن عربى، پس از جمله ياد شده آمده، مربوط است به راوى مطلب، سهل بن سعد ساعدى كه در صفحه 127، نامش ذكر شده و پر واضح است كه عبيد الله، كاتب است، نه راوى مطلب.
اهمیت و جایگاه
این کتاب از قدیم مورد استفاده عالمان و مورخان شیعه و سنی بوده است.
علامه مجلسی هم مطالب این کتاب را در بحارالانوار آورده و ابن ابی الحدید بسیاری از گزارشهای این کتاب را در شرح نهج البلاغه خود آورده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.