محصول به سبد خرید اضافه شد
0
کتابخانه آنلاین اشارت| وارد شوید| ثبت نام کنید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)

کتاب قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند

موجود
نام كتاب: قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند
پديدآور: علامه حسن زاده آملى‏
موضوع: عرفان نظرى‏
زبان: فارسى‏
تعداد جلد: 1
ناشر: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏
تعداد
قیمت:
تومان ارزانتر از همه جا

کتاب قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند

[real3dflipbook id=”145″ mode=”lightbox”]

« قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند»، به قلم استاد حسن‏زاده آملى، به زبان فارسى و در صدد اثبات اين مطلب است كه قرآن و برهان و عرفان، هر سه، يك چيز را مى‏گويند، منتها با سه زبان.

ساختار

كتاب، متشكل از يك مقدمه و ده فصل است.

 محتوا

برخى، بر اين گمانند كه بين قرآن و برهان و عرفان جدايى است و اگر كسى قرآن را به عنوان مقتدا و امام خويش برگزيد، بايد به برهان و عرفان بى ‏اعتنا باشد.

يا اگر كسى برهان را به عنوان مرجع و حاكم انتخاب نمود، بايد از قرآن و عرفان دست بكشد و يا اگر كسى به سوى عرفان ميل كرد، بايد از قرآن و برهان روى بگرداند.

حال اگر از همين افراد پرسيده شود: آيا ممكن است قرآن كريم، حاوى مطلبى مخالف با عقل بوده باشد؟ يا پرسيده شود: آيا ممكن است اين امر را انكار كرد كه قرآن، خود، بر اساس كشف تام محمدى( ص) به دست ما رسيده است؟ در هر دو مورد، جواب مى‏دهند: نه؛

يعنى همه معترفند كه قرآن در هيچ مورد، حكمى بر خلاف حكم عقل ندارد و همه معتقدند كه قرآن كشف‏نامه حضرت ختمى مرتبت( ص) است، ولى با اين همه، يك نوع تعصب خاص يا كج فهمى خاص و يا عناد خاص، آنها را وا مى‏ دارد كه به تعبيرات مختلف و بهانه‏ هاى گوناگون و شيوه‏ هاى جوراجور، دم از تفكيك بزنند و اين سه محور اساسى شناخت را كه ظاهرا سه محورند، ولى به لحاظ واقع معاضد هم و پشتيبان يك‏ديگرند، معارض با هم و معاند با يك‏ديگر معرفى كنند.

بلى، ممكن است بگويند:

مسلم است كه قرآن، حكمى بر خلاف حكم عقل ندارد، ولى سخن ما اين است كه قرآن، فوق عقل است و با عقل صرف، نمى‏توان به آنچه كه قرآن حكم مى‏كند، دست يافت و نيز ممكن است بگويند:

مسلم است كه قرآن، مبتنى بر كشف است، ولى اين، بدان معنى نيست كه هر كشفى حق و مطابق با واقع بوده باشد.

در جواب، گوييم:

آرى، همين‏طور است كه مى‏فرماييد، ولى شما نيز بايد بين فيلسوفى كه عقل گراست و مى‏خواهد بدون كمك وحى به حقايق و معارفى كه از دست‏رس عقل صرف دور است، دست يابد و فيلسوفى كه عقل را راه‏گشاى وحى و آن را بدون وحى در فهم بسيارى از معارف الهى، راجل مى‏داند، فرق بگذاريد

و هم‏چنين بايد عارفى را كه بر مطلق كشف اتكا دارد و هر كشفى را با هر شرايطى حجت مى‏داند، از عارفى كه براى كشف، ميزانى قائل است و آن را با شرايط خاصى مى‏پذيرد و بر هر كشفى اعتماد نمى‏كند، تمييز دهيد و در همين‏جا بسيار بجاست خاطرنشان كنيم:

ما در عين حالى كه معتقديم قرآن و عرفان و برهان از يك‏ديگر جدايى ندارند، اين را هم اضافه مى‏كنيم كه معناى اين سخن، نه آن است كه ما هر مطلبى را كه به نام قرآن يا عرفان يا برهان عرضه شد، به بهانه اينكه قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند، تصديق كنيم، بلكه بايد بين خود قرآن و عرفان و برهان و بين طرف‏داران قرآن و برهان و عرفان، فرق گذاشت؛

يعنى آنچه كه ما مدعى آنيم، عدم ترافع بين خود قرآن و عرفان و برهان است، نه عدم ترافع بين طرف‏داران و پيروان آنها، زيرا معتقديم:

همان‏گونه كه براى برداشت از قرآن شرايطى است و مفسر، نمى‏تواند بدون توجه به آنها مدعى شود كه آنچه من از قرآن مى‏فهمم حق خالص است، عرفان را نيز آدابى است و عارف، نمى‏تواند بدون در نظر گرفتن آنها ادعا كند كه آنچه من با مكاشفه بدان دست يافته و مى‏يابم، واقعيت صرف است و برهان را نيز شرايط خاصى است و مبرهن، نمى‏تواند بدون اعتنا بدان‏ها بگويد:

آنچه را كه من با برهان استنتاج كرده و مى‏كنم مطابق با واقع است.

بنا بر اين ممكن است بين طرف‏داران سه محور ياد شده، بر اثر عدم رعايت شرايط، ترافعى رخ دهد و با هم به معارضه برخيزند، ولى اين امر، ايجاب نمى‏كند كه اگر بين آنان به علت عدم رعايت شرايط يا به علت عدم درك يك‏ديگر و يا به هر علت ديگر، ترافع و تعارضى پيش آمد، بايد اين ترافع و تعارض براى هميشه باقى بماند، زيرا ممكن است افرادى پيدا شوند كه با زبان هر سه محور آشنايى داشته و حرف هر سه طايفه را بفهمند و مشكل آنها را كشف كرده و در نتيجه بينشان تصالح ايجاد كنند، چه اينكه پيدا شده و كرده‏ اند.

گر چه اين عمل مقدس و بااهميت، از سوى همان كج‏فهمان، طورى ديگر تفسير شده و گفته ‏اند:

« به واسطه اينكه عرفا، صوفيه و پيروان فلسفه يونان در اقليت و از جامعه مسلمين، مخصوصا شيعه و فقها مطرود بودند، بناى تدليس و تلبيس و تأويل را گذاشتد و كلمات مقدسه انبيا( ص) و ائمه( ع) را با معتقدات فلسفه و عرفان تأويل كردند و اين تدليس، كاملا مؤثر افتاد، تا كار به جايى رسيد كه پيروان مكتب قرآن و شيعه و فقها، چنين معتقد شدند كه علوم قرآن مجيد و ائمه( ع) عين علوم فلسفه و عرفان است و علوم اسفار و اشارات؛ مثلا عين قرآن و اسرار قرآن است كه بر فقها مخفى و مجهول مانده است…».

در جواب اين‏گونه اظهار لطف‏ها فقط بايد به فرموده مولوى عليه الرحمة، تمثل جست و گفت:

هر كسى از ظن خود شد يار من‏ 

وز درون من نجست اسرار من‏

بگذاريم و بگذريم كه گفتنى در اين مقوله فراوان است و به همان اندازه گوش شنوا كم.

بارى، در عصر ما حضرت استاد حسن زاده آملى دام ظله كه خود جامع بين قرآن و عرفان و برهان است، در ايجاد تصالح و رفع بينونت و جدايى ميان قرآن و عرفان و برهان، سعى بليغى مبذول داشت و تا جايى كه مقتضيات و شرايط اجازه مى‏داد، با زبان و قلم خويش كوشيد و بالاخره اثر مستقلى را در موضوع ياد شده، نگاشت و آن را به اسم« قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند» نام نهاد.

استاد، خود، در ديباچه كتاب مزبور كه خود، خلاصه‏اى از مطالب كتاب است، چنين فرموده است:

« اين رساله، به قلم نگارنده آن، حسن حسن ‏زاده آملى در اين موضوع كه« قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند»، در يك مقدمه و ده فصل سخن مى‏گويد و آن را به پاس احترام دانش و دانش‏ پژوهى و دانش ‏پرورى به پيش‏گاه والاى استادان و بزرگوارانى كه كنگره بزرگداشت علم شريف منطق- كه به همت مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، با همكارى مركز تحقيقات فيزيك نظرى و رياضيات( رياضى)- به وجود بسيار ارزش‏مندشان شكل مى‏گيرد، با درود و نويد تقديم مى‏دارد.

مقدمه:

سخنى كوتاه در مكانت دانش ترازوست.

فصل 1:

در اينكه امام صادق( ع)، ارسطو را به بزرگى ياد فرموده است، بدين جهت كه ارسطو، مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع دلالت كرده است.

فصل 2:

در ابتناى قرآن و عرفان بر برهان است.

فصل 3:

در اينكه هيچ‏گاه جامعه انسانى از منطق و برهان بى‏نياز نيست.

فصل 4:

در اينكه دين الهى و فلسفه الهى يكى است.

فصل 5:

در اينكه اساس عين و علم بر تثليث است.

فصل 6:

در معرفت نفس به بيان شارع و عارف و حكيم است.

فصل 7:

در اينكه تنى چند از بزرگان دين و دانش، معارف شريف عرفانى را برهانى كرده‏اند.

فصل 8:

در استخراج موازين پنج‏گانه منطق از قرآن كريم است و در اينكه گفته‏هاى نبى، همه، رمز باشد به معقول آكنده.

فصل 9:

در توهم مذمت منطق و فلسفه از زبان اهل عرفان و ديگران و جواب آن است.

فصل 10:

در بيان طرق اقتناى معارف است».

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب قرآن و عرفان و برهان از هم جدايى ندارند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کالاهای مرتبط

رفتن به بالای صفحه

کلیه حقوق این سایت متعلق است به مجموعه بزرگ اشارت با مدیریت ایمان رضی زاده مشهور به حکیم رضی