در کتاب كاشف الأسرار
عبد الرحمن اسفراينى بر اساس مبانى عرفان و تصوف، به تأويل و شرح حديث نبوى میپردازد و بدين ترتيب انديشه هاى عرفانى خود را به رشته ى تحرير درمی آورد تا براى طالبان طريق معرفت و عرفان مفيد واقع شود.
ایشان تصريح میكند كه رفتن در مرحله ى پنجم، كار عاشقان است و تقرب جستن به درگاه سبحان است و در اين منزل، طالب را چهارده هزار حجاب نورانى از صفات غيرت الهى و جلال سلطنت پادشاهى در راه است و تا سالك به طور كلى قطع هواهاى نفسانى نكند، نمىتواند در منزل پنجم وارد شود.
لازم به ذكر است كه منزل پنجم از منازل طريقت، در نظر اسفراينى درجه ى هشتم از درجات بهشت است و در اين منزل، هر خاطرى از خواطر مختلفه كه منافى طريقت است، به طور كلى از سالك منتفى مىشود؛ مگر خاطرهاىی كه حقانى باشد.
برخى از مطالب اين رساله عبارت است از:
- نامه اى كه در جواب امين الدين عبد السلام خنجى، مريد خود، نوشته است و برخى از رؤياهاى وى را تعبير كرده است.
- شخصى سؤال می كند كه منظور از روايت« اگر دنيا از خون تازه باشد، قوت مؤمن از آن، چيزى جز حلال نيست»، چيست؟ اسفراينى در توضيح روايت، اشاره ى مختصرى به عبور نفس از چهار مرحله ى اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه میكند.
- پاسخى به سؤال يك برادر دينى در مورد دو كلام صوفيانه است كه كلام دوم، منسوب به ممشاد دينورى در باره سماع است.
- نامه اى است كه احتمالاً در پاسخ شيخ الاسلام، جمال الدين نوشته شده و خوابى را كه اين شخص ديده، تعبير عرفانى مىكند.
- پاسخ به سؤالى است در باره ى حديث قدسى« لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى».
- پاسخ به سؤالى در مورد بيان شيخ ابو الحسن بستى در باره ى نزول موجودات از وراى قدم و صعود آنها به طرف وحدت مطلق.
- روش سلوك و خلوت نشينى: اين رساله، در هشت فصل تنظيم شده است.
فصل دوم
در باره حقيقت خلقت انسان صحبت مىكند و اينكه مقصود از خلقت انسان چيست؟
فصل سوم
در باره ى آداب صوفيان و قواعد مذهب ايشان است.
فصل چهارم
در كيفيت جمعيت قلب سخن به ميان می آيد كه سالك بايد تمامى اشتغالات را از دل بيرون كند و يكسره به سوى حضرت حق متوجه باشد و كلمه ى« لا اله الا الله» را ورد خود قرار دهد.
فصل پنجم
آداب ذكر بيان مى شود كه هشت قسم است:
- دوام وضو و طهارت ظاهر
- طهارت باطن كه حصول آن، نهايت رياضت است؛
- خاموشى؛
- خلوت دائم؛
- صوم؛
- رضا و تسليم؛
- داشتن شيخى كامل و راه رفته؛
- دوام ذكر« لا اله الا الله».
فصل ششم
در باره فضيلت و برترى كسانى صحبت مىكند كه به طايفه صوفيه خدمت مىكنند.
فصل هفتم
در جواب جمعى از منكران و متعنتان است كه اصحاب طريقت و اهل خلوت را انكار مىكنند.
و آخرين فصل اين رساله
جواب به سؤالى است كه در باره ى فايده ترك دنيا و آخرت شده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.