کتاب یکصدوپنجاه درس زندگى
[pdf id=6629]
اثر آیت الله مکارم شیرازى، متن، ترجمه و شرح یکصدوپنجاه روایت از معصومین( ع) می باشد که به زبان فارسى نوشته شده است.
ساختار
روش کار نویسنده بدینصورت است که ابتدا عنوانى براى هر روایت ذکر کرده و سپس ضمن اشاره به نص و ترجمه آن روایت، به شرحى کوتاه پیرامون هریک، پرداخته است.
اثر حاضر، در واقع گلچینى از احادیث، با ترجمه روان و شرح کوتاه است که می تواند نمونه اى باشد از تعلیمات اسلام براى همه آنها که می خواهند این دین الهى را با یک مطالعه کوتاه، بهتر بشناسند.
محتوا
به منظور آشنایى با محتواى مطالب، به برخى روایات و شرح آنها، به صورت مختصر، اشاره می گردد:
اولین روایت
از حضرت على( ع) است که فرموده اند:
« آگاه باشید دانشى که در آن اندیشه نیست، سودى ندارد و تلاوت قرآن که در آن تدبر نباشد، نفعى نداشته و عبادتى که در آن تفکر نیست، بی اثر است».
نویسنده در تشریح این روایت، به این نکته اشاره دارد که انباشتن مغز از فرمولهاى علمى، قوانین منطقى، اصول فلسفى و هرگونه دانشى، مادام که با اندیشه صحیح و جهانبینى روشن و آشنایى با اصول زندگى انسانى هماهنگ نباشد، بسیار کم اثر است؛
همانطور که خواندن آیات قرآن اگر با تدبر و دقت در عمق معانى آن همراه نباشد، تأثیر آن ناچیز است و عبادتى که نور تفکر و عقل بر آن نتابد، جسمى است بی روح و فاقد آثار عالى تربیتى.
روایت پنجم
امام صادق( ع) از نگرانى مؤمن از گناهان گذشته و همچنین از باقىمانده عمر خود، سخن به میان آورده است.
نویسنده معتقد است بارزترین نشانه ایمان، احساس مسئولیت انسان در برابر اعمالى است که انجام داده و احساس مسئولیت در برابر وظایف و تکالیفى که در پیش دارد.
هفتمین روایت
امیرمؤمنان( ع) تنبلى و ناتوانى را به هم آمیخته دانسته که فرزندى به نام« فقر و تنگدستى» از آن دو متولد خواهد شد.
نویسنده نیز به این نکته اشاره نموده است که همه چیز در پرتو سعى و کوشش به دست آمده و تنبلى، سستى، ناتوانى و فرار از برابر حوادث سخت و مشکلات، چیزى است که با روح ایمان، هرگز سازگار نیست
و اینها، مولودى جر فقر در همه جهات- اقتصادى، اخلاقى و معنوى- نخواهد داشت، در حالىکه مردم با ایمان، باید در تمام جهات، متکى به خود و بی نیاز باشند.
روایت نهم
امام صادق( ع) فرموده است:
هیچ کس بر دیگران برترىجویى نمی کند و بزرگى نمی فروشد، مگر به خاطر حقارتى که در درون وجود خود احساس می کند.
نویسنده در شرح این روایت، معتقد است که امروزه در پرتو تحقیقات روانشناسى و روانکاوى مسلم شده است سرچشمه تکبر و بزرگى فروختن بر دیگران، چیزى جز عقده حقارت نیست
و آنها که مبتلا به این عقده هستند و از آن رنج مىبرند، براى جبران کمبودهاى خود، متوسل به این وسیله غلط- یعنى خود را به طور مصنوعى بزرگ نشان دادن- میشوند و از این راه بر حقارت اجتماعى خود می افزایند و بیش از پیش خود را منفور می سازند(
روایت دوازدهم
پیامبر( ص) راستگویى و امانت را دو نشانه انسان واقعى معرفى کرده اند
نویسنده، به این نکته اشاره نموده است :
که با مطالعه مدارک اسلامى، این حقیقت روشن می شود که دو نشانه قطعى مسلمان واقعى این است که راستگو و امین باشد
و با اینکه عبادات اسلامى برنامه هاى عالى تربیتى هستند، ولى تنها اینها نشانه اسلام نیست، بلکه باید با راستگویى و امانت، تکمیل گردد
روایت چهل وسوم
امیرمؤمنان( ع) فرموده اند:
« حقیقت توحید پروردگار این است که ذات او را به وهم و تصور خود، محدود نسازى و ایمان و عدالت او در این است که هیچ کار او را متهم نکنى».
نویسنده در توضیح و شرح این روایت، این نکته را خاطرنشان نموده است:
که به همان اندازه که اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشکار است و هر ذره اى از ذرات این جهان، دلیل عظمت، قدرت، علم و توانایى اوست، به همان مقدار، حقیقت ذات او بر ما پوشیده است؛
زیرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى، بالاتر از درک محدود ماست، بنابراین باید ذات او را از هر چیز تصور می کنیم، بالاتر بدانیم و این حقیقت توحید است.
روایت هشتادم
امام جواد( ع) سفارش کرده است انسان پاى هر سخنى منشیند
و نویسنده نیز بر این عقیده است که سخن هرچه باشد و از هر کس باشد، اثر دارد و گوش فرا دادن به سخنان این و آن، معمولاً با تأثیر آن در دل آدمى همراه است
و از آنجا که هدف سخنگویان مختلف است، جمعى سخنگوى حقند و جمعى سخنگوى باطل؛ خضوع در برابر هر یک از این دو گروه، یک نوع پرستش است؛
زیرا روح پرستش همان تسلیم است، بنابراین آنها که به سخنان حق گوش مىدهند، پرستندگان حقند و آنها که به سخنگویان باطل گوش فرا مىدهند، پرستندگان باطلند.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.