کتاب جهانی که من می بینم
کتاب جهانی که من میبینم شامل همه خطابه ها ,عنوانها و سخنرانیهای آلبرت انیشتین نیست بلکه منتخبی از آنهاست بخاطر یک نتیجه مخصوص و معین ,یعنی نشان دادن چهره واقعی این مرد.
این مرد با مسائلی روبرو می شود که همه مردان بزرگ تاریخ با آن مواجه شده اند ولی متاسفانه شخصیت و عقایده او به شکل مسخ شده ای به جهانیان نموده شده است.
کتاب مذکور مجموعهای از سخنرانیها و نوشتهها و نامههای اینشتین است که برای نخستین بار در سال ۱۹۴۷ (هشت سال پیش از مرگ او) منتشر شد.
کتاب دنیایی که من می بینم، در ایران یک بار در سال ۱۳۴۲ توسط فریدون سالکی منتشر شد و حدوداً نیم قرن بعد، در سالهای ۹۵ و ۹۶، دو ترجمهی جدید از آن توسط طاهره عباسی و امیر مسیبنژاد (این بار با عنوانِ: جهانی که من می بینم) به بازار عرضه شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
من به آزادی بشر در معنای فلسفی اعتقاد ندارم. هرکس نه تنها بهواسطهی عوامل خارجی بلکه بهواسطه نیروی داخلی و نیازهای معنوی خویش نیز در تکاپو است. شوپنهاور میگوید:
«شخص میتواند آنچه را که اراده کرده است انجام دهد ولی نمیتواند با آنچه که روی خواهد داد مقابله نماید.»
این مطالب از جوانی الهامبخش من بوده است و در مقابل سختیهای زندگی خودم نسبت به مشاهدهی مشکلات دیگران تسلیخاطر و در مقابله با حوادث، صبور و شکیبایم نموده است. این احساس بهطور رضایت بخشی، سختی و شدت مسئولیت را کاهش میدهد و اجازه نمیدهدکه باخود ودیگران آنقدر خشک و جدی کنار بیایم.
این حس، جهانبینی ویژهای میطلبد که در سایهی آن انسان، قبل از خود، رضایت و موافقت دیگران را مدنظر قرار میدهد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.