کتاب عرائس الجواهر و نفائس الأطائب
کتاب عرائس الجواهر و نفائس الأطائب اثر ابوالقاسم عبدالله كاشانى به فارسى و متعلق به قرن هشتم هجرىاست.
نويسنده به موضوع خواص جواهر و اطايب كه از قديمى ترين ايام گرانبها و گرانقدر بوده پرداخته است.
اين اثر به اهتمام ايرج افشار جزو انتشارات انجمن آثار ملى به طبع رسيده است.
ساختار کتاب عرائس الجواهر و نفائس الأطائب:
در ابتدا ديباچه اى از ايرج افشار و سپس مقدمه اى در احوال مؤلف و كتاب او ذكر شده است.
در ادامه خطبه كتاب و آنگاه مطالب كتاب در دو بخش ارائه شده است:
قسمت اول :
در معرفت جواهر حجرى معدنى، شامل سه مقاله، كه مقاله اول در پنج باب، مقاله دوم در 37 باب و مقاله سوم، شامل يك مقدمه و 8 باب است.
قسمت دوم :
در معرفت عطرها و اطايب، شامل دو مقاله، مقاله اول در سه باب، باب اول در چهار فصل و باب دوم نيز چهار فصل می باشد.
مقاله دوم شامل 15 باب می باشد. خاتمه اى نيز بر كتاب ذكر شده كه درباره صنعت كاشی گرى است.
محتوا:
در ديباچه، مطالبى در زمينه فن كاشی پزى و كاشی گرى می خوانيم.
اين صنعت يكى از ظريف ترين و دلپذيرترين آثار هنرى استادكاران ايرانى است و در مسجد و خانقاه و رباط و آبانبار و مدرسه ها تجلى خاص و چشمگيرى دارد.
قدما براى هر يك از گوهرها و عطرها خواص طبى مهم و متعدد قائل بوده اند و خصوصاً عزت و قيمتشان از اين لحاظ بوده است كه آنها را در علاج صاحبان امراض مختلف و شفاى بيماری ها و حالات روحى، مؤثر می دانسته اند.
همراه داشتن يا برخود ماليدن يا بوئيدن عده اى از آنها را رافع ماليخوليا و دافع جن و شيطان و سبب باز آمدن خواب آرام و قوت يافتن دل می شمرده اند.
پس از ارائه شرح حال مؤلف و تبحر او، قسمت اول كتاب آشكارا صورت منقول و منحول كتاب تنسوخنامه خواجه نصيرالدين طوسى است.
ايرج افشار مصحح كتاب، براى نشان دادن مطالب و كيفيت سرقت ادبى مولف، قسمتهايى از دو كتاب را به انضمام جدول فهارس آن دو در ضمائم كتاب آورده و نحوه اقتباس مولف را نشان داده است.
مؤلف در اين روش ناپسند چندان دليرى و بی پروايى داشته است كه حتى از خواجه نصيرالدين طوسى نامى نبرده است.
عباس اقبال آشتيانى در اين زمينه مقاله اى نوشت و در آن به اثبات رسانيد كه( عرايس الجواهر) اثرى اصيل نبوده و كتاب از منبع ديگرى نقل و تحرير شده است.
چندى پس از انتشار اين اثر، ايرج افشار تحقيقى دقيق نمود كه در مجله يغما درج گرديد.
در اين نوشتار وى ناگزير به تغيير رأى شد و نوشت:
در آن موقع به مخيّله ام خطور نمی كرد كه كتاب تنسوخنامه ايلخانى با بعضى تغييرات جزيى از كتاب ديگر نقل شده باشد و روزى خواهد رسيد كه تصنيفى از سال 592 ق به دست خواهد آمد و معلوم خواهد شد كه تنسوخنامه كتاب اصيلى نيست.
به قرائنى دست يافتم كه دلالت دارد بر اينكه مبناى كار كاشانى به عكس آنچه در مقدمه عرايس نوشته ام تنسوخنامه نيست
او مستقيماً( جواهرنامه) اثر نظامى را مورد استفاده قرار داده بود؛ زيرا مطالبى در عرايس به نقل از جواهرنامه نظامى آمده است كه در تنسوخنامه نيست.
مقالات
قسمت اول كتاب در مقاله اول:
پيرامون جواهرى است كه از جمله حجريات هستند و از معادن و انواع آن، خاصيت و منفعت و مضرت، و شبه آن به طريق صناعت، قيمت و جلا دادن و آنچه مناسب آن باشد بحث میكند.
از جمله سنگهايى كه در اين باب از آنها سخن به ميان آمده، ياقوت، زمزد، فيروزه، بيجاده، الماس و مرواريد است.
در مقاله ى دوم از قسمت اول :
در صفت و معرفت جواهرى است كه در مرتبه، از سنگهاى مقاله ى اول فروترند و از جهت قيمت و عزت كمتر می باشند.
مقاله سوم :
در شرح فلزات هفتگانه و خاصيت و منفعت و تعريف هر يك، در هفت باب است كه شامل مقدمه و خاتمه نيز می باشد.
در مقدمه
از اصول فلزات هفتگانه و طريق ساخت آنان سخن می گويد. اين فلزات شامل زر، نقره، نحاس، رصاص، اسرب، حديد و خارصينى می باشد.
در قسمت دوم كتاب،
به معرفى و شناخت اجناس عطرها و اصول طيب كه به تركيبهاى مختلف در می آيند مانند مشك و عنبر و عود و كافور، می پردازد.
در سه باب به ترتيب از عطرهاى اصلى و متوسط و سپس ادويه ها سخن میگويد.
در فصل عطرهاى متوسط به ذكر زعفران، صندل، زباد و لادن می پردازد
مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می دهیم :
کتاب درآمدی بر فلسفه طب
هنوز بررسیای ثبت نشده است.