کتاب عصبانیت های عصر ما
در این اثر هورنای به ترس ها و اضطراب ها، میل به خود نمایی، احساس حقارت و در نتیجه پدید آمدن کینه و دشمنی در نهاد افراد می پردازد. او با زیر سوال بردن نظریه فروید درباب امر جنسی دیدگاه های خود را بر اساس شناخت ویژگی های مختلف فرد بنیان می نهد.
در بخشی از این اثر می خوانیم:
«عدهای از اشخاص عصبی تلاش شدیدی به کار میبرند برای اینکه بتوانند محبت و تأیید دیگران را بگیرند، و برای ارضای این تمایل از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکنند. عدهای دیگر اجباراً خود را تسلیم و مطیع دیگران میسازند و قادر به ابراز وجود نیستند. عدهای هم تشنۀ توفیق یا کسب قدرت و ثروتند.
بالاخره گروه آخری احتیاج شدید به عزلتگزینی و دوری از دیگران و استقلال و بینیازی از هرگونه قید و بند دارند. ممکن است این سؤال به ذهن شما برسد که آیا اینکه من می گویم شخص عصبی این تلاشها را به منظور حمایت و دفاع خودش در برابر اضطراب اساسی به کار میبرد درست است و آیا به حق نباید اینگونه تلاشها را طبیعی انسان عادی دانست؟
جواب این است که این تمایلات کموبیش در همۀ افراد عادی هم هست، بدون اینکه رنگ عصبیت داشته باشند. ولی وقتی همین تمایلات به صورت عصبی در افراد یافت شود کیفیت و نوع آنها با عادی بهکلی فرق میکند.
کارن هورنای خیلی از نظرهای فروید و از جمله نظریه مشهور غریزه جنسی او را رد نموده است. او بر ضد فروید که علت مهم و پایه ای بیماریهای روانی را سرکوب کرده و تمایلات غریزی و از تمام مهمتر غرایز جنسی میدانسته است,اعتقاد دارد که بیماریهای روانی شامل ارتباط خشن ناهنجار افراد محیط با کودک میباشد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.